- خدمت پذیر
صالحةً للخدمة
معنی خدمت پذیر - جستجوی لغت در جدول جو
- خدمت پذیر
Serviceably
- خدمت پذیر
de manière utile
- خدمت پذیر
de maneira útil
- خدمت پذیر
hizmet edilebilir bir şekilde
- خدمت پذیر
diensttauglich
- خدمت پذیر
придатний для використання
- خدمت پذیر
użytkowy
- خدمت پذیر
可服务地
- خدمت پذیر
خدمت گزار طور پر
- خدمت پذیر
সেবা গ্রহণযোগ্যভাবে
- خدمت پذیر
kwa huduma
- خدمت پذیر
서비스 가능하게
- خدمت پذیر
servizievolmente
- خدمت پذیر
サービス可能に
- خدمت پذیر
בצורה שירותית
- خدمت پذیر
пригодно для использования
- خدمت پذیر
secara dapat digunakan
- خدمت پذیر
ใช้ได้
- خدمت پذیر
bruikbaar
- خدمت پذیر
de manera servicial
- خدمت پذیر
सेवा योग्य रूप से
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دی دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
قابل ارتجاع. (یادداشت بخط مؤلف) :
کمان تا فزونتر بود خم پذیر
فزون باشدش سختی زخم تیر.
اسدی.
پایم چو دو لام خم پذیر است.
نظامی
کمان تا فزونتر بود خم پذیر
فزون باشدش سختی زخم تیر.
اسدی.
پایم چو دو لام خم پذیر است.
نظامی
(بُ)
لغت نامه دهخدا
قابل تردید. انکارپذیر. تردیدپذیرنده: مبارکا خدایی که در سختی و نرمی احکام او تهمت پذیر نیست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 309). رجوع به تهمت و دیگر ترکیبهای آن شود
بخش پذیر قابل قسمت بخش پذیر. یا قسمت پذیر بودن، قابل قسمت بودن: با اینهمه باید که ایشان قسمت پذیر بوند